چقدر زود دیر میشود :::

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ

تساوی حقوق زن و مرد!!!

یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر

می تواند غمناک باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع

نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند «… مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی

ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان

می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین

مردهایی که دوستمان دارند. وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان

مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند…

یکی از همین مرد های همیشه خسته. از

همین هایی که از ۱۸ سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید

حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل… همه از مرد ها همه

توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی…

و خدا نکند یکی از اینها نباشند…

ما هم برای خودمان خوشیم! مثلأ از

مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما

که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان

ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند

 توقع داریم که عضو ارشدهیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد.

توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند،زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی

خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه مارا با اشتیاق بخورند و باما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشتهباشند و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند و نان استاپ توی جمع قربان صدقهمان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلأ نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند!

مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند.

بیایید قبول کنیم.

مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقتهایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی

که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که

کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین. و ما موجودات کوچک شگفت

انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. دوستمان دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند

من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟

در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی…

مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی…

درست بر عکس دنیایما.

بیایید بس کنیم. بیایید میکرفون ها و

تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم. من فکر میکنم مرد ها، واقعأ مرد ها، آنقدر

ها که داریم نشان میدهیم بد نیستند. مردها احتمالأ دلشان زنی میخواهد که کنارش

آرامش داشته باشند. فقط همین. کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای

خوشبخت کردن ما تحمل میکنند. کمی آرامش در ازای قصر رویایی که ما طلب میکنیم… بر

خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است...

ساده...



نوشته شده توسط سکوت5
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

یه روز یه ترک و یه رشتی و یه اصفهانی ...!!

یه روز یه ترک بود ...

اسمش ستار خان بود، شاید هم باقر خان.

شجاع بود و نترس.

در دوران استبداد که نفس کشیدن هم جرم بود ، با کمک دیگر مبارزان ترک ، در برابر دیکتاتوری ایستاد

او برای مردم ایران ، آزادی می خواست

و در این راه ، زیست و مبارزه کرد و به تاریخ پیوست تا فرزندان این ملک ، طعم آزادی و مردمسالاری و رهایی از استبداد را بچشند.

یه روز یه رشتی بود...

اسمش میرزا کوچک خان بود، میرزا کوچک خان جنگلی.

او می توانست از سبزی جنگل های شمال و از دریای آبی اش لذت ببرد و عمری را به خوشی و آرامش سپری کند

اما سرزمین اش را دوست داشت و مردمانش را

و برای همین در برابر ستم ایستاد

آنقدر که روزی سرش را از تنش جدا کردند.

یه روز یه اصفهانی بود...

اسمش حسین خرازی

وقتی عراقی ها به کشورش حمله کردند ، جانش را برداشت و با خودش برد دم توپ و گلوله و خمپاره.

کارش شد دفاع از مردم سرزمینش ، از ناموس شان و از دین شان.

آنقدر جنگید و جنگید تا در یکی از روزهای آن جنگ بزرگ ، خونش بر زمین ریخت و خودش به آسمان رفت.

یه روز یه ترک و رشتی و فارس و کرد و لر و اصفهانی و عرب و...!

تا اینکه یه عده رمز دوستی ما رو کشف کردند

و به صرافت شکستن قفل دوستی ما افتادند

و از آن پس "یه روز یه ... بود" را کردند جوک تا این ملت ، به جای حماسه های اقوام این سرزمین که به عشق همدیگر ، حتی جانشان را هم نثار کرده اند ، به "جوک ها " و "طعنه ها" و "تمسخرها" سرگرم باشند و چه قصه غم انگیزی!.

آخرین مطالب

تساوی حقوق زن و مرد!!!

شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ

یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر

می تواند غمناک باشد. هیچ کس از دنیای مردانه نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع

نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند «… مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی

ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان

می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین

مردهایی که دوستمان دارند. وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان

مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند…

یکی از همین مرد های همیشه خسته. از

همین هایی که از ۱۸ سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید

حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل… همه از مرد ها همه

توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی…

و خدا نکند یکی از اینها نباشند…

ما هم برای خودمان خوشیم! مثلأ از

مردی که صبح تا شب دارد برای در آمد بیشتر برای فراهم کردن یک زندگی خوب برای ما

که عشقشان باشیم به قولی سگ دو می زند، توقع داریم که شبش بیاید زیر پنجره مان

ویالون بزند و از مردی که زیر پنجره مان ویالون می زند

 توقع داریم که عضو ارشدهیات مدیره ی شرکت واردات رادیاتور باشد.

توقع داریم همزمان دوستمان داشته باشند،زندگی مان را تامین کنند، صبور باشند و دلداریمان بدهند، خوب کار کنند و همیشه بوی

خوب بدهند و زود به زود سلمانی بروند و غذاهای بد مزه مارا با اشتیاق بخورند و باما مهمانی هایی که دوست داریم بیایند و هر کسی را که ما دوست داریم دوست داشتهباشند و دوست های دوران مجردیشان را فراموش کنند و نان استاپ توی جمع قربان صدقهمان بروند و هیچ زن زیباتری را اصلأ نبینند و حتی یک نخ هم سیگار نکشند!

مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند.

بیایید قبول کنیم.

مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقتهایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی

که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که

کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین. و ما موجودات کوچک شگفت

انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. دوستمان دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند

من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟

در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی…

مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی…

درست بر عکس دنیایما.

بیایید بس کنیم. بیایید میکرفون ها و

تابلو های اعتراضیمان را کنار بگذاریم. من فکر میکنم مرد ها، واقعأ مرد ها، آنقدر

ها که داریم نشان میدهیم بد نیستند. مردها احتمالأ دلشان زنی میخواهد که کنارش

آرامش داشته باشند. فقط همین. کمی آرامش در ازای همه فشار ها و استرس هایی که برای

خوشبخت کردن ما تحمل میکنند. کمی آرامش در ازای قصر رویایی که ما طلب میکنیم… بر

خلاف زندگی پر دغدغه ای که دارند، تعریف مردها از خوشبختی خیلی ساده است...

ساده...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۹
سکوت5

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی