آیت الله بهجت به جراح بینی چه گفت؟
*علامه حسن زاده آملی در جوانی به دانشگاه تهران رفت و به دانشجوی ژئوفیزیک گفت: چند روز دیگر کسوف می شود، آنها گفتند: برو شیخ هیچ آثاری از خورشید گرفتگی نیست، برای دانشگاهیان غیب بود ولی علامه گفت: دوربین بگذارید من به شما این بار کمک می کنم این کسوف را بررسی کنید، آنها گفتند برو اصلا این حرف ها نیست، دو روز بعد کسوف شروع شد علامه با همان دستگاه مختصری که داشت شروع کرد به رصد کسوف آنها هم کم کم آمدند و از این تشخیص علامه متعجب شدند.
یک از دوستان ما در آمریکا استاد دانشگاه است، در آنجا اینقدر از چشم برزخی
و توانایی های معنوی مرحوم آیت الله بهجت تعریف کردند که آنها مشتاق دیدار
با ایشان شدند، حضرت اقای بهجت گفتند زیاد نیایند حدودا بیست نفر رسیدند
خدمت آقا، خیلی جالب است ای کاش عکس های آن را به نمایش بگذارند، حضرت آقا
چند جمله ای آنها را نصیحت کردند، یکی از این ها جراح بود در دل خودش گفت:
این عارفی که چشم برزخی دارد ای کاش می آمد من بینی او را عمل میکردم... و
در دلش می خندید، مجلس تمام شد و همه برای خداحافظی نزد ایشان رفتند نوبت
به این پزشک که رسید حضرت آقا به مترجم گفتند: به ایشان بگویید وقتی آنجا
نشسته است دیگر در دلش به بینی من نخندد، این پزشک دق کرد و نشست . :::