برای عــــــــاشق بودن که
بهانه های ریز و درشت لازم نیست!
برای عاشق بودن فقط کافیست که تو نگاه کنی و من لبخند بزنم.
گاهی که ستاره هم پیر می شود
گاهی که برگ از درخت سیر می شود
انسان چه زود اسیر می شود
گاهی چه زود دیده درگیر می شود
گاهی دلی نمک نخورده نمک گیر می شود
گاهی هوای دنیا چه دلگیر می شود
گاهی چه زود غصه فراگیر می شود
گاهی که انتظار تقصیر می شود
گاهی که از خیانت تقدیر می شود
گاهی چه زود سیل اشک سرازیر می شود
گاهی که دل از دست دیده دلگیر می شود
گاهی چه زود پرنده اسیر می شود
گاهی که طعمه نصیب شیر می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که دل زنجیر می شود
گاهی که عشق تفسیر می شود
گاهی چه زود شعله خاموش می شود
گاهی چه زود قصه فراموش می شود
گاهی که خورشید رنگ سیب می شود
گاهی که گرگ زمانه نجیب می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که سکوت تدبیر می شود
گاهی که نیاز تقصیر می شود
گاهی چه زود دیر می شود
گاهی که لطف خدا نزدیک می شود
گاهی که لطف عجیب می شود
نمی دانم..
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی،دم گرم و چموشش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدین سان بشکند؛
هر دم"سکوت"مرگبارم را...